هنگام وصال دلبر آمد
کارم به مراد دل برآمد
رفت اخترم از وبال بیرون
خورشید سعادتم برآمد
شاخ طربم که بود بیبر
از دولت وصل در بر آمد
بختم به طریق رهنمایی
در وادی عشق رهبر آمد
بشکفت دلم چو گل ز شادی
چون مژدۀ آن سمنبر آمد
زین مژده چو باد صبح دمزد
گیتی ز دمش معنبر آمد
حقا که پیام وصلت ای جان
با جان و جهان برابر آمد