مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز
زینگونه نازنین که تویی هست جای ناز
بخرام و ناز کن که خدا در ریاض حسن
آراست سرو قد ترا از برای ناز
هر جا که هست، غمزه و نازست کار تو
دل مبتلای غمزه و جانم فدای ناز
یکدم که دست داد ملاقات وصل تو
شد فوت فرصتم همه در ماجرای ناز
جور و جفای غمزه و ناز تو می کشم
افغان ز جور غمزه و آه از جفای ناز
هر ذره ام فریفته ی ناز پیشه ییست
کافر مباد پیش بتان مبتلای ناز
از بهر اضطراب فغانی بیقرار
پیوسته باد بر سر سروت هوای ناز