برغم من بحریفان می شبانه مکش
مسوز جان من و آه عاشقانه مکش
گذار تا بروم گرد بازی اسبت
هوای ره مکن ایشوخ و تازیانه مکش
ز کاکل تو دل تیره بخت میجویم
مرو بتاب و سر از من بهر بهانه مکش
سیاهی مژه ات موجب هلاک منست
بناز سرمه در آن چشم آهوانه مکش
فروغ بزم فغانی بود ز شعله ی دل
بگو چراغ درین تنگنا زبانه مکش