یارم اگر به مهر کشد یا به کین چه باک
من کشتهٔ ملامت و دردم ازین چه باک
در خندهاش هزار گشادست زیر لب
از ناز اگر زند گرهی بر جبین چه باک
من بر دو کون دست فشاندم برای او
او گر به من ز قهر فشاند آستین چه باک
مرغی که دارد از چمن آسمان نصیب
گر دانهای نیافت ز کشت زمین چه باک
گیرم که اهرمن برد انگشتری ملک
چون نام دیگریست نشان نگین چه باک
جایی که صد همای نیابند استخوان
مور حقیر اگر نبرد انگبین چه باک
دشمن ز آه گرم فغانی حذر نکرد
آتشپرست را ز دم آتشین چه باک