امیدم این نبود کزین در خجل روم
با داغ دل در آیم و با درد دل روم
عشقم سبک عیار بر آورد پیش دوست
دیگر در آتش که من منفعل روم
بگذار تا بخاک درش میرم ای رفیق
من از کجا و باغ کجا، زیر گل روم
مستم چنانکه در دهن تیغ آبدار
با جان پر ارادت و خون بحل روم
عاشق نیم فغانی اگر بهر روی خوب
تبریز دیده جانب چین و چگل روم