ای غنچهٔ تو در سخن از سر معنوی
نخلت کرشمهبار ز انفاس عیسوی
شیرینخرام من گذری کن به بوستان
تا گل به مقدمت فگند تاج خسروی
گلهای نوشکفته به وصف تو در چمن
هر یک سفینهایست ز درهای معنوی
نقش جمالت از قلم صنع آیتیست
کاین شیوهایست در رقم کلک مانوی
وصل تو گر به ترک علایق میسرست
قطع نظر ز حاصل اسباب دنیوی
چشمی و صد کرشمه، سری و هزار ناز
ای فتنهٔ زمانه چه مستانه میروی
نوشد بلای عشق فغانی ز نو گلی
پیرانهسر نهاده غمش روی درنوی