shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
غالب دهلوی

غالب دهلوی

میرزا اسدالله بیگ خان، مشهور به میرزا غالب یا غالِب دِهلَوی از شاعران و نویسندگان پارسی‌گوی و اردونویس سدهٔ سیزدهم هجری در شبه‌قاره هند بود. نیاکان غالب از مرزبان‌زادگان و کشاورزان سمرقند و ترک‌زبان بوده‌اند که بعداً به هندوستان آمدند. غالب در چامه سرودن پیرو سبک هندی و مکتب وقوع بود. او در نوشته‌های خود از واژه‌های فارسی سره و همچنین واژه‌های دساتیری نیز استفاده می‌نمود. ادب و فلسفه و عرفان موضوعات بیشتر نوشته‌های غالب را تشکیل می‌دهند.

تولد:آگره

تاریخ تولد:1212

وفات:دهلی

تاریخ وفات:1285

پس از کشتن به خوابم دید نازم بدگمانی را

به خود پیچد که هی هی دی غلط کردم فلانی را

دلم بر رنج نابرداری فرهاد می سوزد

خداوندا بیامرز آن شهید امتحانی را

دریغ از حسرت دیدار ور نه جای آن دارد

که بی رویت به دشمن داده باشم زندگانی را

سرشتم را بیالودند تا سازند از لایش

پر پروانه و منقار مرغ بوستانی را

چو خود را ذره گویم رنجد از حرفم زهی طالع

ز خود می داندم بی مهر نازم مهربانی را

به پایش جان فشاندن شرمسارم کرد می دانم

که داند ارزشی نبود متاع رایگانی را

فدایت دیده و دل رسم آرایش مپرس از من

خراب ذوق گلچینی چه داند باغبانی را

چه خیزد گر هوس گنج امیدم در دل افشاند

در این کشور روایی نیست نقد شادمانی را

نشاط لذت آزار را نازم که در مستی

هلاک فتنه دارد ذوق مرگ ناگهانی را

مپرس از عیش نومیدی که دندان در دل افشردن

اساس محکمی باشد بهشت جاودانی را

سراسر غمزه هایت لاجوردی بود و من عمری

به معشوقی پرستیدم بلای آسمانی را

به جز سوزنده اخگر گل نگنجد در گریبانم

بدآموز عتابم برنتابم مهربانی را

دلم معبود زردشت است غالب فاش می‌گویم

به خس یعنی قلم من داده‌ام آذرفشانی را