ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
باد یزدان ز جان تو خشنود
تا ترا درد رنجه داشت همی
روز مردم ز درد گشت کبود
ما همه بندگان چو شیفتگان
دل غم آلود و دیده خون آلود
تا بدین مایه حال تو یزدان
خلق را صنع خویشتن بنمود
بس نه بخشود بر تو باد یقین
بر همه مردم جهان بخشود
دار و گیر جهانیان را چرخ
ز تن و جان و دل ترا بزدود
تنت پالود کردگار ز درد
زود گردی درست و خرم زود
گر جهان بر تو وقف کرد خدای
نکند بر تو هیچ دشمن سود
باد چندان بقات در شاهی
که بود نام بت پرست و جهود