shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

بدرالدین هلالی استرآبادی از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است که اصالتاً از ترکان جغتایی است. او در هرات متولد شده است و از ملازمان امیر علیشیر نوایی بوده است. شهرت او در غزل است و مثنویهای شاه و درویش (شاه و گدا)، صفات‌العاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است. امیر عبیدالله خان ازبک او را به جهت کینهٔ شخصی به تشیع متهم کرد و به قتل رسانید (این که او به راستی شیعه بوده یا نه را از روی اشعارش نمی‌توان استخراج کرد چرا که وی در آثارش گاه از خلفای راشدین و گاه از ائمهٔ شیعه نام برده و چنان می‌نماید که به مقتضای زمان به این سو و آن سو متمایل می‌شده است). مشهور است که سیف‌الله نامی در قتل او ساعی بود و از این جهت سال مرگ وی را به ابجد با عبارت «سیف‌الله کشت» (معادل ۹۳۶ هجری قمری) ضبط کرده‌اند. آثار هلالی جغتایی در گنجور به همت دوست گرامی آقای علی پی‌سپار و با استفاده از نسخهٔ تصحیح شده توسط شادروان سعید نفیسی در دسترس قرار گرفته است.

تولد:هرات

تاریخ تولد:880

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:936

بیا، ای رفته همچون ناسپاسان

براه باطل حق ناشناسان

بگو آخر که: کافر نعمتی چیست؟

حرامت باد، این بی حرمتی چیست؟

نمی شاید حق نعمت نهفتن

شکایت چیست؟ باید شکر گفتن

گرت از شکر باشد صد حکایت

ز ترک شکر خود میکن شکایت

ز بهر شکر اگر فرزند آدم

بقدر هر یک از ذرات عالم

زبانی برکشد همچون زبانه

زبان شکر او باشد زمانه

در آن کوشش کند چندانکه خواهی

نگوید ذره ای شکر الهی

ترا چون هم زبان دادند و هم گوش

سخن بشنو، مباش از شکر خاموش

بشکر دست و پا می گو ثنایی

براه شکر می زن دست و پایی

چو داری چشم، چشم خود بره دار

دلت دادند، دلها را نگهدار

بشکر ظاهر و باطن بپرداز

بظاهر باطن خود را یکی ساز

چو کامت تلخ شد، در شکر زن گام

کز آنت چون شکر شیرین شود کام

کسی کو شکر گوید روز سختی

رسد آخر بروز نیک بختی

وگر شاکر نباشد روز راحت

از آن راحت بسی بیند جراحت