حافظ شیرازی - رحمه الله تعالی، اکثر اشعار وی لطیف و مطبوع است و بعضی قریب به سرحد اعجاز غزلیات وی نسبت به غزلیات دیگران در سلاست و روانی حکم قصاید ظهیر دارد نسبت به قصاید دیگران و سلیقه شعر وی نزدیک است به سلیقه نزاری قهستانی.
اما در شعر نزاری غث و سمین بسیار است به خلاف شعر وی و چون در اشعار وی اثر تکلف ظاهر نیست وی را لسان الغیب لقب کرده اند.
شیخ کمال خجندی - رحمه الله تعالی، وی در لطافت سخن و دقت معانی به مرتبه ایست که بیش از آن متصور نیست اما مبالغه در آن شعر وی را از حد سلاست بیرون برده است و از چاشنی عشق و محبت خالی مانده.
در ایراد امثال و اختیار بحرهای سبک با قافیه ها و ردیفهای غریب که سهل و ممتنع است، تتبع حسن دهلوی می کند، اما آنقدر معانی لطیف که در اشعار وی است در اشعار حسن نیست و آنکه وی را دزد حسن می گویند بنابر همان تتبع تواند بود و در بعضی دیوانهای وی این فرد دیده شده است:
کس بر سر هیچ رخنه نگرفت مرا
معلوم همی شود که دزد حسنم
و بعضی از عارفان که به صحبت شیخ کمال و خواجه حافظ هر دو رسیده بوده اند چنین فرموده اند که صحبت شیخ به از شعر وی بود، و شعر حافظ به از صحبت او.