دهم از هفتمین پندت نشانی
اگر گوشت بود با من زمانی
به هر حالی که باشی، تا که بتوان
ز کس هرگز مرنج و هم مرنجان
مرنجان کس، که پیش اهل اسرار
گناهی نیست محکمتر ز آزار
هر آن کو ره نبیند هست کوری
مکن تا می توان آزار موری
مکش بر هیچ دشمن تیغ و خنجر
به خود زن تا توانی چون قلندر
منه بر خاک، پا دیوانه و مست
که اندر زیر هر پایی سری هست
شو از آزار کردن نیک بیزار
که نبود آدمی خود مردم آزار
گذر ز آزار کاخر دیدم و بود
کم آزاری کلید گنج مقصود
اگر همچون سلیمی پاک دینی
نیازاری به آزاری که بینی
که او نیک اعتقاد و پاک دین است
مدام از همت مردان چنین است