من که شب و روز گنه می کنم
بندگی حرص و شره می کنم
شرم ندارم که به موی سپید
نامۀ اعمال سیه می کنم
نیست ز من باز پس افتاده تر
از چپ و از راست نگه می کنم
نیّت توبت کنم و بر عقب
ای یکی معصیه ده می کنم
طعمۀ سگ را نپسندد خرد
آنچه منش توشۀ ره می کنم
طرفه تر اینست که بر درگهش
عذر گنه هم به گنه می کنم
با همه نا اهلی خود گه گهی
بر در او پشت دوته می کنم
هم نشوم از کرمش نا امید
گرچه همه کار تبه می کنم