shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
رشیدالدین میبدی

رشیدالدین میبدی

ابوالفضل رشید الدین میبدی نویسنده و مفسر قرآن در نیمه اول قرن ششم است. مهمترین اثر وی تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار است. کشف الاسرار و عدةالابرار تفسیر بزرگ مشروحی است بر قرآن که تألیف آن در اوایل سال ۵۲۰ هجری آغاز شده است. این کتاب بر اساس تفسیر الهروی خواجه عبدالله انصاری (که هم اکنون در دست نیست) و در ده جلد نوشته شده‌است. این کتاب به تفسیر خواجه عبدالله انصاری نیز معروف است و در گذشته به اشتباه آن را به خواجه عبدالله انصاری یا سعدالدین تفتازانی نسبت داده‌اند اما به مدد تحقیق علی‌اصغر حکمت نویسندهٔ اصلی آن معلوم شده است. رشیدالدین میبدی در این کتاب ابتدا بخشی از آیات را بدون توضیح به فارسی روان ترجمه کرده (النوبة الاولی)، سپس عقاید مفسرین و تحقیقات اهل فن را دربارهٔ تفسیر همان قسمت شرح می‌دهد (النوبة الثانیة) و در بخش سوم به بیان نکات عرفانی خصوصاً به نقل از استاد خود خواجه عبدالله انصاری می‌پردازد (النوبة الثالثة) و عموماً در این بخش زیبایی نثر فارسی میبدی به چشم می‌آید. متن تفسیر کشف الاسرار به مدد متن منتشر شده از طریق کتابخانهٔ تصوف که به همت سرکار خانم زهرا خالوئی تهیه شده است در گنجور در دسترس قرار گرفته است.

تولد:میبد

تاریخ تولد:501

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:550

قوله تعالی: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ ایشان که می‌طعن کنند، عیب جویند در فراخ بخشیدگان بخوش منشی، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ از گرویدگان، فِی الصَّدَقاتِ در زکاتها و صدقتها، وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ و ایشان را که نمی‌یاوند و نمیدارند مگر اندک خویش، فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ از ایشان می‌افسوس دارند، سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ جزای ایشان داد بآن افسوس که میدارند، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۷۹) و ایشانراست عذابی دردنمای.

اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهی ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خدای ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخدای و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خدای راه نمای و پیش برنده نیست قومی را که بنزدیک او از فاسقان‌اند.

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ شاد گشتند با پس کردگان، بِمَقْعَدِهِمْ به نشست خویش، خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ بر خلاف رسول خدای، وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و دشوار داشتند که باز کوشند بمال خویش و تن خویش، فِی سَبِیلِ اللَّهِ از بهر خدای و در راه خدای، وَ قالُوا و یکدیگر را گفتند، لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ بیرون مشید، بجنگ درین گرما، قُلْ نارُ جَهَنَّمَ گوی آتش دوزخ، أَشَدُّ حَرًّا توش آن سختتر است، لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ. (۸۱) اگر ایشان دریا بندید و دانندید.

فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا تا اندکی خندند از شادی خویش، وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً و فراوان گریند، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۸۲) بپاداش آنچه میکردند.

فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ اگر باز برد ترا خدای، إِلی‌ طائِفَةٍ مِنْهُمْ با ایشان که زنده مانده‌اند از ایشان و مصرّ، فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ و از تو دستوری خواهند بیرون آمدن را، فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً گوی با من هرگز میائید، وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا و با من هرگز جنگ مکنید با جهودان، إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما از خود بپسندیدید باز نشستن از جنگ پیشین، فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ. (۸۳) باز نشینید، با باز نشستگان دیگر.

وَ لا تُصَلِّ عَلی‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ و نماز مکن بر هیچکس از ایشان، ماتَ أَبَداً که بمیرد، هرگز، وَ لا تَقُمْ عَلی‌ قَبْرِهِ و باز مایست بر گور هیچکس از ایشان، إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ که ایشان کافر شدند بخدای و رسول وی، وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. (۸۴) و بمردند از طاعت بیرون.

وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ و خوش ما یاد ترا مالهای ایشان و فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا خدای میخواهد که عذاب کند ایشان را بشغل آن درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (۸۵) و جانهای ایشان بر آید و ایشان کافر.

وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و چون (ج) فرو فرستاده آید از آسمان سورتی از فرقان، أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ که بگروید بخدای، وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ و باز کوشید با رسول او، اسْتَأْذَنَکَ دستوری خواهد از تو باز نشستن را، أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ اهل توان از ایشان، وَ قالُوا و ترا گویند، ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ. (۸۶) گذار تا نشینیم با نشستگان.

رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ پسند دادند که با زنان در خانها بنشینند چون زنان، وَ طُبِعَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ و مهر نفاق بر دلهای ایشان نهاده شد، فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ. (۸۷) تا ایمان راست در نیابند.

لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لکن رسول و گرویدگان که با وی‌اند.

جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ او و ایشان باری باز کوشیدند بمال خویش و تن خویش با دشمن خدای، وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ همه نیکیها ایشانراست، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (۸۸) و ایشانند پیروز آمدگان جاوید.

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ ساخته است خدای ایشان را بهشتهایی، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ در زیر آن درختان جویهای روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان ایشان در آن، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۸۹) آنست پیروزی بزرگوار.