shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

حکیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی در سال ۳۹۴ هجری قمری در بلخ تولد یافت. از اوان جوانی به تحصیل علوم و تحقیق ادیان و مطالعهٔ اشعار شعرای ایران و عرب پرداخت. در دورهٔ جوانی به دربار غزنویان و سپس به دربار سلاجقه راه یافت. در سال ۴۳۷ هجری قمری خوابی دید و به قول خود از خواب چهل ساله بیدار شد، کارهای دیوانی را رها کرد و به سیر آفاق و انفس پرداخت. پس از پیوستن به فرقهٔ اسماعیلیه و تبلیغ عقاید آنان، امرای سلجوقی در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به بدخشان گریخت و سرانجام در سال ۴۸۱ هجری قمری در یمگان وفات یافت. از آثار او می توان به سفرنامه، زادالمسافرین، وجه دین،خوان اخوان، دلیل المتحیرین، روشنایی نامه و دیوان اشعار اشاره کرد.

تولد:بلخ

تاریخ تولد:394

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:481

او را گوییم که چنین شناعتها به نفس کلی آنکس باز بندد که از آفرینش عالم مقصود نفس کلی مرین حیوان را داند که همی‌خورند و همی‌خسبند، و نه چنانست، و بباید دانستن که اختیار نفس کلی به بودن عالم اختیار زمانی نبوده‌ست و اختیاری که به زمان نباشد زمان اندرو نقصان تواند آوررن، اما نفس اندر فلک حرکتی نهاده است از بهر تباه شدن شخص‌ها از پس یکدیگر تا بدان سبب بیرون آمدن نفس باشد از حد قوت به حدّ فعل، و وباء و بلاء که اندر عالم ظاهر شود و از قحط و غرق و جز آن به سبب دو چیز باشد: تباه کردن قصدی را باشد و یا پیدا کردن قصدی را، اعنی که فلک همیشه زایشها همی بیرون آرد و عالم را تهی بکند و بعضی از آنک بیرون آرد آلت باشند مر پیدا شدن مقصودی را و بعضی خود مقصود باشند. و چون عالم پر شود از آلت که مقصود ازو به حاصل شود یا مقصود آشکارا شود اندر میان شخصها که به طبع ماننده مقصود باشند و قوتهای سعادت فلکی روی سوی مقصود نهد و آن آلتها که بدو ماننده باشند بی‌نصیب مانند از سعادت تا آن وباء و بلاء اندر ایشان به سبب گسسته شدن سعادت ازیشان پدید آید و ایشان که آلت بودند به پیدا آمدن مقصود باطل شوند. بر مثال درودگری که بسیار چوب گوناگون که اندر جوهر همچون چوب آن در باشد که همی‌سازد فراز آرد خرد و بزرگ تا به فراز آوردن آن همه چوبها آن در که همی خواهد خواستن بسازد، و چون مقصود او حاصل آمد آن تراشها و چوب‌ریزها بسوزد و بیندازد و آن در را از میان برگیرد، پس هر که ببندد مر خویشتن را که از آن شخصها باشد که ایشان اندر وقت پیدا شدن مقصود آلت باشند مر مقصود را به خوردن طعام و شراب و طرب و جستن شهوتها مشغول شود و روی به صنعتهایی دارد که فائده آن به جسم بازگردد تا زیانکار از این جهان بیرون شود و اندر رنجهای جاویدی افتد، و هرکه پسندگار باشد ازین جهان بدان قدر که او را پسنده باشد و پرداخته شود مر طلب کردن فائده‌های عقلی و علمهاء الهی را و این عالم طبیعت را آلت خویش گیرد تا آراسته و نیک‌بخت ازین عالم بیرون شود و به همسایگی آنکس که مقصود نفس کل اوست برسد و لذت پذیرد از عالم عقل و نفس و برسد به چیزهایی که هیچ چشم چنان ندیده‌ست و نه هیچ گوش صفت او شنیده است و نه بر دل هیچ مردم آن گذشته است. هر که عالم مرو را آلت خویش سازد اندر بیرون آوردن مقصود زیانکار شود بدان جهان ایزد تعالی ما را از آن گروه کناد که عالم را آلت خویش گیریم اندر کسب کردن فائده‌های عقلی و ما را از آن کسان دور داراد که عالم مر ایشان را آلت خویش گرفت اندر بیرون آوردن مقصود آفریدگار خویش.