shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

سید علی عمادالدین نسیمی متخلص به نسیمی (زادهٔ سال ‌۷۴۷ هجری قمری، مقتول به سال ۸۰۷ هجری قمری در حلب)، از شاعران صوفیِ بزرگِ زبان ترکی و متفکر حروفیه در قرن هشتم هجری بود. طبق نظر ادوارد براون وی متولد شهر بغداد بوده و برخی دیگر او را متولد شیراز یا برخی دیگر زادگاه وی را تبریز یا دیاربکر حدس می‌زنند. وی دو دیوان، یکی به ترکی و دیگری به فارسی، به نظم درآورد و قصایدی عربی نیز سروده است.

تولد:بغداد

تاریخ تولد:747

وفات:حلب

تاریخ وفات:807

من آن گنجم که در باطن هزاران گنج زر دارم

من آن بحرم که در دامن به دریاها گهر دارم

من آن معشوق پنهانم که سرگردان عشق خود

چو چشم دلبران عاشق بسی صاحب نظر دارم

من آن چرخ پرانوارم در اقلیم الوهیت

که در هر خانه برجی هزاران ماه و خور دارم

من آن عنقای لاهوتم در این تنگ‌آشیان تن

که ملک اسفل و اعلی همه در زیر پر دارم

ز عطاران به رطل و من چرا شکر خرم؟ چون من

ز وصل آن لب شیرین به خرمن‌ها شکر دارم

سکون و جنبش اشیا، منم در اسفل و اعلی

چو افلاک و زمین زان رو مقیمم هم‌سفر دارم

اناالحق از من عاشق اگر ظاهر شود روزی

مرا عارف بسوزاند کشد منصور بر دارم

مکن پیش من ای صوفی! عصا و خرقه را عرضه

که از تسبیحت آگاهم ز زنارت خبر دارم

به دام حلقه ذکرم چه می‌خوانی چه می‌پرسی؟

مرا در حلقه زلفش که بازار دگر دارم

صواب‌اندیش می‌گوید که ترک عشق خوبان کن

من این کار خطا هرگز کنم؟ عقل این قدر دارم

خیال روی شمس‌الدین مرا ناموس جان آمد

نه در اندیشه شمسم نه پروای قمر دارم

الا ای عابدی کز من جز آن رو قبله می‌پرسی

عبادت کرده‌ام بت را، جز آن رو قبله گر دارم

ز زلفش در سر آن دارم که سر در پایش اندازم

ببین ای جان که با زلفش من عاشق چه سر دارم

چو شیران در غم عشقش مدام ای آرزوی دل

غذای من جگر زان شد که من شیر جگر دارم

بیان آتش موسی بیا از جان من بشنو

که من در جان از آن آتش بسی شور و شرر دارم

ز راه عشقش ای صوفی تو را گر دسترس بودی

ببین این قدرت و رفعت که من زان رهگذر دارم

حدیث خط و خالش را، چه داند هر خطا خوانی

تو از من بشنو این قرآن، که تفسیرش ز بر دارم

نسیمی را ز فضل حق، چو کام دل میسر شد

ملک را سجده فرمایم که تعظیم بشر دارم