shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

سیّدعبدالوهاب نشاطِ اصفهانی (زادهٔ ۱۱۷۵ هجری قمری در اصفهان- درگذشتهٔ ۱۲۴۴ هجری قمری) ملقب به معتمدالدوله از سیاستمداران، شاعران و هواداران مکتب بازگشت ادبی و از خوشنویسان صاحب نام در خطوط شکسته، نستعلیق و تعلیق سده سیزدهم هجری ایران بوده‌است. از او به‌عنوان نخستین وزیر امور خارجهٔ ایران نیز نام می‌برند. پدربزرگ او عبدالوهاب، حکومت اصفهان را به‌عهده داشت و مال و ثروت فراوان برای فرزندان خود به‌جا گذاشت. نشاط علاوه بر زبان مادری، زبان‌های عربی و ترکی را فراگرفت و در خوش‌نویسی سرآمد زمان خود شد. وی وزیر فتحعلی‌شاه قاجار بوده، در شکسته‌نویسی توانا و قدرتمند بوده و «گنجینهٔ معتمد» از آثار باقی‌ماندهٔ اوست. نسب وی به حکیم سلمان، طبیب مخصوص شاه عباس می‌رسد. نشاط از دوستان نزدیک عبدالمجید درویش بوده و عبدالمجید در خانه او اقامت داشته است و از شاگردان درویش عبدالمجید محسوب می‌شود. دیوان اشعار نشاط اصفهانی از روی نسخهٔ آماده شده به همت مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان در گنجور در دسترس قرار گرفته است.

تولد:اصفهان

تاریخ تولد:1175

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:1244

جز رنج خمار ابدی نشئه ندیدیم

زان باده که از ساغر ایام کشیدیم

آمیخته با خون دل و لخت جگر بود

هر جرعه که از مشربهٔ دهر چشیدیم

انگیخته از چنگ غم و زخم ستم بود

هر نغمه که در مصطبهٔ چرخ شنیدیم

در دشت عمل دانهٔ عصیان بفشاندیم

از کشت امل حاصل حرمان درویدیم

با خنگ هوا وادی غفلت بسپردیم

با چنگ هوس پردهٔ عصمت بدریدیم

از سرزنش خلق چه نالیم که از ماست

بر ما به سزا آنچه بگفتند و شنیدیم

انصاف نباشد که برنجیم و نسنجیم

با خود که چه مقدار تبهکار و پلیدیم

سرمایهٔ طاعات ببازار معاصی

بردیم و همین حسرت و اندوه خریدیم

نبود عجب ار راه نبردیم به جایی

بیهوده همی پشت به مقصود دویدیم

تقدیر قوی را چه کند رای ضعیفان

هم از ره تدبیر به تقدیر رسیدیم

تا عاقبت احرام در کعبهٔ مقصود

بستیم و دل از نیک و بد خلق بریدیم

سرتاسر این بادیه هرسو که گذشتیم

پیش و پس این قافله هرجا که رسیدیم

جز خدمت دارای جهان سایهٔ یزدان

چیزی که بدان شاد توان بود ندیدیم

راندیم ز دل هرچه نه با یاد خدا بود

پس در کنف سایه وی جای گزیدیم

شاهنشه دین فتحعلی‌شاه جوان بخت

شبهش به عدالت ز زمانه نشنیدیم

در دهر نشاط از تو که نامت چو نشان باد

افسوس نشانی به جز از نام ندیدیم