shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای (۶۷۳-۷۳۸ قمری) عارف و شاعر پارسی‌گوی ایرانی و معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید است. او در شهرستان مراغه زاده شد و آرامگاه وی نیز در همان شهر است. پدرش از اهالی اصفهان بود و خود او نیز مدتی در اصفهان اقامت داشت و به همین دلیل نامش اوحدی اصفهانی نیز ذکر شده است. در حال حاضر یک موزه دائمی در مقبرهٔ اوحدی در مراغه دایر می‌باشد.

تولد:مراغه

تاریخ تولد:673

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:738

کوش تا تکیه بر قضا ندهی

به فریب عمل رضا ندهی

زانکه چون خواجه مبتلا گردد

پر بود کان قضا بلا گردد

چون دو کس رفع حال خویش کنند

پیشت اثبات مال خویش کنند

به یکی میل بی‌گواه مکن

جز به یک چشمشان نگاه مکن

چون نخواهی تو رشوه و پاره

نایبان نیز را بکن چاره

که به نیروی عدل سادهٔ تو

آب ما می‌برد پیادهٔ تو

عدلت از راستی عدول کند

عادلی را اگر قبول کند

کارت از رونق ار چو ماه شود

از وکیلان بد تباه شود

چه قدر باشد این قضای تو؟ باش

تا قضای سپهر گردد فاش

پای بر دست شرع و سر پر شور

چه بری جز وبال و وزر به گور؟

جیفه باشد که خواجه میل کند

چو نظر در جحیم و ویل کند

شرع را شارعیست بس باریک

چشمها تیره، کوچها تاریک

حکم قاضی به اعتماد کسان

گر به جایی رسد تو هم برسان

تا نگردی تو مجتهد در دین

ننویسی جواب کس به یقین

نفس مفتی ز خبث باید پاک

فقنا زین مقولهٔ بی‌باک

زین قضا جز قضای بد بنماند

بد و نیک ار چه هیچ خود بنماند

گر بزی چند ریش شانه زده

چنگ در حجت و بهانه زده

دست پیچیده در میان، لنگان

دره‌ای در برابر آونگان

هم چو کرد کریوه چشم به راه

تا که آید ز بامداد پگاه؟

که زن خویش را طلاق دهد؟

مرگ حلق که را خناق دهد؟

مهتری را نشانده اندر صدر

گشته ایشان ستاره، او شده بدر

هر که رشوت برد، رهش باشد

وانکه پنج آورد، دهش باشد

زر دهی، گوی از میانه بری

ندهی، کیر خر به خانه بری

قاضیی مرد وماند ازو صد باغ

دل پر از درد و اندرون پر داغ

باغها چون برفت و داغ بهشت

با چنان داغ دوزخست بهشت

سرورانی، که پیش ازین بودند

در سلف پیشوای دین بودند

گر بدینگونه زیستند که او

ده سلمان و باغ بوذر کو؟

نرد این درد پاک باید باخت

بیغرض کار خلق باید ساخت

دل آنکس که درد دین دارد

داغ انصاف بر جبین دارد