جفاکاری تو یارا جز جفاکاری چه میدانی؟
طریق یاری، آیین وفاداری چه میدانی؟
به یاری دل ندادی هرگز از نامهربانیها
طریق مهربانی شیوهٔ یاری چه میدانی؟
نه در قیدی اسیری و نه در دامی گرفتاری
غم و درد اسیری و گرفتاری چه میدانی؟
ز کس نام وفا ای بیوفا هرگز چو نشنیدی
چه میدانی وفاداری؟ وفاداری چه میدانی؟
من از درد تو رنجورم، من از داغ تو بیمارم
تو رنجوری چه میفهمی؟ تو بیماری چه میدانی؟
به مهد ناز شبها کاینچنین آسوده در خوابی
بلا و محنت شبها و بیداری چه میدانی؟
رفیق از جور جانان گر به زاری میسپاری جان
ز جانان دوری از دلدار بیزاری چه میدانی؟