shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
رهی معیری

رهی معیری

شادروان محمدحسن معیری متخلص به «رهی» در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران و در خاندانی بزرگ و اهل ادب و هنر چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه وارد خدمت دولتی شد و در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ شمسی به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (بعداً وزارت صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانهٔ سلطنتی اشتغال داشت. وی همچنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت. رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. وی در سالهای آخر عمر در برنامهٔ گلهای رنگارنگ رادیو در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می‌کرد. رهی در طول حیات خود سفرهایی به خارج از ایران داشت که از آن جمله است: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶، سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن چهلمین سالگرد انقلاب اکتبر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال در گذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگربار در سال ۱۳۴۵، عزیمت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر وی بود. رهی معیری که تا آخر عمر مجرد زیست، در بیست و چهارم آبان سال ۱۳۴۷ شمسی پس از رنجی طولانی از بیماری سرطان معده بدرود زندگانی گفت و در مقبرهٔ ظهیرالدولهٔ شمیران به خاک سپرده شد.

تولد:تهران

تاریخ تولد:1327

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:1388

ندانمت به که مانی؟

که آفت دل و جانی

کمان ابرویی

سیه مژگانی

نکوتر از مه روشن، گل رویت

سیه تر از شب عاشق سر مویت

بهشتی، بهاری دریغا، ستمگر یاری ندانی باری ره دلداری

گل و سرو و سوسن تویی تو

بلای جان من، تویی تو

گمان کردم که درمان دل زارم تو باشی

ندانستم که معشوق دل آزارم تو باشی

چو آگاهی ای ماه من از آه من سوی عاشق نظر کن

چو دادم جان بی روی تو در کوی تو بر خاک من گذر کن

بهار من گرچه همچون ماهی بر نکویان شاهی دل سیاهی

تو را ای مه همچو خاک راهم مهرت از جان خواهم تا چه خواهی

سپردم دل به گیسویت

ای گل مستم به بویت