و هُوَ زبدة العارفین، میرزا ابوالقاسم بن مرحوم میرزا عبدالنبی. والدش به ارادت و مصاهرت جناب شیخ مغفور آقا محمد هاشم شیرازی مشهور اختصاص داشته و به علو درجات و سمو حالات معروف و به صفات حمیده موصوف بوده و در سنهٔ رحلت نموده. غرض، جناب میرزا از جانب والد ماجد نسبش به جناب میر سید شریف علامهٔ جرجانی میرسید و بطناً صبیّه زادهٔ جناب رضوان مآب شیخ العارف المؤمن الموحد آقا محمد هاشم شیرازی و نوادهٔ حضرت سید کامل فاضل و شیخ محقق واصل قطب الدین نیریزی است. الحق فقرای سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را به وجود جنابش افتخار است و در احوال و آداب طریقت ایشان را متعابعتش رواست. با آنکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیهٔ حالش هویدا و نشان بزرگی از چهرهٔ کمالش پیداست. مکاتیب شیخ مرحوم آقامحمد هاشم را جمع مینماید. گاهی خدمتش اتفاق میافتد. اگرچه میلی به شاعری ندارند، اما گاهی همت بر مدایح ائمه میگمارند. این چند بیت از قصیدهٔ او نوشته شد:
در نعت حضرت صاحب الزمانؑگوید:
ای تو ظاهر به کسوت اطوار
وی تو پنهان ز رؤیت ابصار
ای وجود تو اولین جنبش
ای ظهور تو آخرین اطوار
ای دو قطب جلال را محور
وی دو قوس وجود را پرگار
ای سرادق نشین عالم غیب
وی بدایع نگار هفت و چهار
ای مهین رکن فضل را پایه
وی بهین ملک علم را دادار
عرصه پیمای خطّهٔ لاهوت
ملک پیرای عالم انوار
در جهانی و از جهان فارغ
در مکانی و از مکان بیزار
تا به کی با خمول جفت و قرین
تا به کی با خفا مصاحب و یار
جلوه ده مهر رخ ز عالم غیب
بین جهان را ز کفر چون شب تار
همه دجال فعل و مهدی شکل
همه ایمان نمای و کفر شعار
نه پژوهنده در طریق نجات
نه نیوشنده صحبت ابرار