برادر مولانا امیدی است بعضی اوقات ریاست قصبه تهران تعلق باو داشت بسیار خوش صحبت بود، اشعار جد و هزل بسیار گفته از جمله مناظره ی ترک و گیلک و چغندر نامه ای که مشهور است و این مطلع که در جد گفته از اوست :
من چه کردم که مرا از نظر انداخته ای
برده ای دل ز من و با دگران ساخته ای