از تربت خراسان است و خط نستعلیق را خوب مینوشت در نقاری و زرفشانی در استخوان استاد بود . در سازها عود و شتر غو را بنوعی می نواخت که باعتقاد من کسی به از او ننواخته، بسیار خلیق و درویش نهاد بود، و در عمل عروض و معما طبعش خوب و ذوقش مرغوب بود. این دو مطلع از اوست :
بجان از ستم های دوران رسیدم
رسیدم بجان تا بجانان رسیدم
در رخت آنها که حیران نیستند
نقش دیوارند، انسان نیستند
در شهور سنه اربع و اربعین و تسعمایه در تبریز فوت شد.