قصه بلاغت آثارش زنک زدای هر غصه و غم و حرکات دلپذیرش مزیل محنت و الم، اصلش از شیراز است و در اوایل حال سفر بسیار کرده اوقات بمعرکه گیری صرف میکرد آخر بخدمت نواب صاحبقرانی مشرف شد و چندان رعایت از آنحضرت یافت که هیچ کس را از آن طایفه در هیچ زمانی مثل آن نیافته و ظرایف و لطایف نیز که میان او و آنحضرت بود . مشهور عالم است چون ایراد آن موجب بی ادبی بود گستاخی نکرد. این مطلع از اوست :
ز هم بگشا لب و بنما بخوبان نکته دانی را
که نگشاید کی چون تو معمای نهانی را