طفیلی تخلص میکرد و ازامران سلطان حسین میرزا بود با وجود امارت فانی مشرب و بی تکلف و خوش صحبت بود و در آن زمان در شعر خصوصا در قصیده همه کس او را قبول داشته است . این قصیده ی او مشهور است .
سرو قدت جلوه کرد قد صنوبر شگست
لعل لبت خنده کرد قیمت گوهر شکست
هندوی دربان او چوب سیاست بقهر
از کف خاقان کشید بر سر قیصر شکست
و این بیت او در تعریف دهان از قصیده ی دیگریست بسیار خوب گفته.
ماند به نقطه دهنش در غبار خط
لیکن چو نقطه ای که بود در خط غبار
در آخر حیات بعراق افتاده در خدمت امیر نجم ثانی که وزیر صاحبقران مغفور بود بقدر رتبه یافت و چند قصیده بنام او گفت، میان او و مولانا امیدی تهرانی در قصیده گویی نزاع افتاد و هجو یکدیگر کرده بودند از آن جمله این دو سه بیت امیدی که در قصیده ای باسم امیر نجم ثانی گفته تعرض باوست :
عیبم اینست کاز دیار ری ام
نه سمرقندی و بخارایی
یاوه گویان کاسه هر جابر
تره تر زنان بغرایی
که طفیلی خوان طفلانش
گستراند بساط بابایی
هر که بیتی سه چار موزون بست
کی مسلم شود به استایی
وفاتش در سنه خمس و عشرین و تسعمایه بوقوع انجامید این مطلع هم از اوست :
بتی کاز گل بود آزار پا در گشت بستانش
چسان در دیده خواهم با وجود خار مژگانش