shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
طغرل احراری

طغرل احراری

محمدنقیب‌خان طُغْرُلِ اَحراری (زادهٔ ۱۸۶۵ میلادی روستای زاسون از توابع ناحیهٔ عینی کنونی در شمال تاجیکستان - ۱۹۱۹ میلادی) شاعر تاجیکستانی است. تبار وی به عبیدالله احرار می‌رسید. علوم رایج روزگارش را در سمرقند و بخارا آموخت. پس از اتمام تحصیلات، به زادگاهش بازگشت. وی در آغاز شاعری نقیب تخلص می‌کرد، اما بعدها تخلص طغرل را برگزید. در غزل پیرو بیدل دهلوی و در قصیده پیرو انوری و خاقانی بود. وی پس از پیروزی بولشویک‌ها به آن‌ها پیوست، اما پس از شکست عسکران سرخ از دسته مجاهدینی که آن زمان «باسمه‌چی» خوانده می‌شدند، مورد سوء ظن قرار گرفت و در سال ۱۹۱۹ میلادی در دادگاه صحرایی از سوی سربازان ارتش سرخ محاکمه و به اعدام محکوم شد. شعر طغرل پیوند شعر نوی تاجیک پس از فروپاشی فئودالیسم با شعر کهن آن سامان است. علاوه بر دیوان اشعار دو کتاب «گیاه مهر» و «کاروان محبت» از وی به جا مانده است.

تولد:عینی

تاریخ تولد:1282

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:1338

گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید

هیچ در غنچه او بوی وفا کس نشمید

صبح آسایش او مطلع اندوه دمید

سحر از باد صبا صرصر بیداد وزید

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

بارها در دل من بود تمنای پسر

لطف سازد به من خسته خداوند اگر

آمد آخر ز کرم نخل مرادم به ثمر

ماند حسرت به دل و کرد ازین دار سفر

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

شیوه ابن خلیل ساخته خود قربان کرد

نقد جان ساخت گرو رو به سوی جانان کرد

اشک حسرت ز غمش بر رخ ما طوفان کرد

گلشنی را ز غمش بلبل خوش‌الحان کرد

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

موسم عیش و نشاط است و فرح شاد همه

یکسر از کلفت و اندوه و غم آزاد همه

رسته از جبر و ستم غصه و بیداد همه

کنده کوه الم و داد چو فرهاد همه!

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

یاد باد آنکه ز مینای طرب ساغر می

همچو خیام بنوشیدم ازآن پی در پی

بود در محفل ما چنگ و رباب و دف و نی

کی زدم تکیه به کاوس کی و حاتم طی؟!

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

دوش افتاد مرا جانب میخانه گذر

خواستم از کف ساقی بستانم ساغر

داد آغاز مرا هاتف ایام قدر

که نه وقت طرب است گلشن تو ماند ز بر!

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید

تا شدم دور ز شاهین معانی طغرل

ریخت در جام نشاطم بدل می حنظل

لطفی و عاصم و صهبا ز همه باد افضل

نظم هر یک بدهد نکهت عود و عنبر!

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

من به غم همدم و صد مرحله از عید بعید