میتوانم بود بی تو تابِ تنهاییم هست
امتحانِ صبرِ خود کردم شکیباییم هست
حفظِ ناموسِ تو منظور است میدانی تو هم
ورنه صد تقریبِ خوب از بهرِ رسواییم هست
سویِ تو گویم نخواهد آمد اما میشنو
ایستاده بر درِ دل صد تقاضاییم هست
نی همین دادِ تغافل میدهد خودرایِ من
اندکی هم در مقامِ رشکفرماییم هست
گر شراب این است کـاندر کاسهٔ من میرود
پر خماری در پیِ این بادهپیماییم هست
گرچه هیچم نیستم همچون رقیبان دربهدر
امتیازی از هوسناکانِ هرجاییم هست
وحشی ام من کی مرا وحشت گذارد پیشِ تو
گرچه میدانم که در بزمِ تو گنجاییم هست