«خیزید ز بیدادگران داد بگیرید
وز دادستانانِ جهان یاد بگیرید
در دادستانی رَه و رسم ار نشناسید
در مدرسه این درس ز استاد بگیرید
از تیشه و از کوهِ گران یاد بیارید
سرمشق در این کار ز فرهاد بگیرید
فاسد شده خون در بدنِ عارف و عامی
دستورِ حکیمانه ز فَصّاد بگیرید»
تا چند چو صیدید گرفتارِ دَد و دام
از دام برون آمده صَیّاد بگیرید
ضَحّاکِ عَدو را به چکش مغز توان کوفت
سرمشق گر از کاوهٔ حَدّاد بگیرید
آزادی ما تا نشود یکسره پامال
در دست ز کین دشنهٔ پولاد بگیرید