اول دفتر بنام ایزد دانا
صانع پروردگار و حی و توانا
وجودی بی مثل و مانند، مبرا از چون و چند که عادل و عالم است و قاهر هر ظالم؛ پاداش هر نیک و بد را اندازه، و حد نهاده بحکمت بالغه خود بدکاران را زجر و عذاب کند و نیکوکاران را اجر و ثواب بخشد و درود نامعدود بر روان پیغمبران راست کار و پیشوایان فرخنده کردار باد.
و بعد، بر رأی حقایق نمای پادشاه ذی جاه انصاف کیش عدالت اندیش، تاجدار با زیب و فر، شهریار بحر وبر، برادر والاگهر خجسته اختر، امپراطور ممالک روسیه و مضافات که دولتش با جاه و خطر است و رایتش با فتح و ظفر؛ مخفی و مستور مماناد که ایلچی آن دولت را در پای تخت این دولت باقتضای حوادث دهر و غوغای کسان او با جهال شهر آسیبی رسید که تدبیر و تداک آن بر ذمه کارگذاران این دوست واقعی واجب و لازم افتاد.
لهذا اولاً: برای تهیة مقدمات عذرخواهی و پاس شوکت و احترام آن برادر گرامی، فرزند ارجمند خود خسرو میرزا بپای تخت دولت بهیه روسیه فرستاد حقیقت ناگاهی این حادثه و ناآگاهی امنای این دولت را در تلونامه صادقانه مرقوم و معلوم داشتیم.
و ثانیاً نظر بکمال یگانگی و اتفاق که مابین این دو حضرت آسمان رفعت هست، انتقام ایلچی مزبور را بر ذمت بسلطنت خود ثابت دانسته هر که را از اهالی و سکان دارالخلافه گمان میرفت که درین کار زشت و کردار ناسزا اندک مدخلیتی تواند داشت، باندازه و استحقاق مورد سیاست و حد و اخراج بلد نمودیم وقبل از وقوع این حادثه ضابطه شهر و محله را محکم نداشته اند عزل و تنبیه و ترجمان کردیم.
بالاتر از این ها همه پاداش و سزائی بود که نسبت بعالیجناب میرزا مسیح وارد آمد با مرتبه اجتهاد در دین اسلام و اقتفا و اقتدائی که زمره خواص و عوام باو داشتند. بواسطه اجتماعی که مردم شهر هنگام حدوث غائله ایلچی در دائره او کرده بودند؛ گذشت و اغماض را نظر باتحاد دولتین شایسته ندیدیم و شفاعت هیچ شفیع و توسط هیچ واسطه در حق او مقبول نیفتاد. پس چون اعلام این گزارش به آن برادر نیکو سیر لازم بود، بتحریر این نامة دوستی علامه پرداخته، اعلام تفاصیل اوضاع را بفرزند موید موفق نایب السلطنة عباس میرزا محول داشتیم. امید از درگاه پروردگار داریم که دم بدم مراتب و داد این دو دولت ابدیت بنیاد در ترقی و ازدیاد باشد و روابط دوستی و یگانگی حضرتین پیوسته بآمد شد رسل و وسایل متاکد و متضاعف گردد. والعاقبه بالعافیه تحریرا فی شهر ربیع الاول سنه ۱۲۴۵