حضرت میرزا علی سلم الله تعالی؛ مینوش بهنگام که هنگام ربیع است شما خود که فصل ربیع و خریف را نمیشناسید، حق رفیق شریف چه میشناسید؟ گیتی ز گل ولاله پر از نقش بدیع است. ان یقولون الا قولا زورا.
کسی که بدنیا تهمت و افترا گذارد، بمن گمنام چه خواهد کرد؟ از ربیع تا شتا تفاوت شتی است. آنطور که پروسکی آمد تا اینطور که چاپار سمنان آمد؛ سبحان الله، ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا؟
تحریرات دارالخلافه را که بحضور بردیم از بیم رمز و سنگلاخ، بپاکت های مختوم بلاک که تالی اجل محتوم و هلاک بود. نزدیک نرفتند و سراغی از خطوط شما گرفتند، فرمودند الفاظ و عبارات وقایع نگار مثل آب زلال صافی است که حاجب ماوراء نیست.
مضامین و معانی چون حبائب و غوانی ظاهر و گشاده، حاضر و آماده، بی پرده و حجاب، مثل ماه و آفتاب. نه چون ز شتان شهر و پلشتان دهر که مخدر و مهموس ومجدر ومأیوس، مانند خلاف شاهد هر هفت کرده در پشت حجاب و پرده باشند؛ بهانه عفاف آرند و بآرزوی زفاف میرند. رمزنویسی و پنهان کاری دلیل عیب است و حرب بسوس ازحمی کلیب. سرهای کجل و روهای چپور را روبند و کلاه در کار است، اما زلف و کاکل مثل سوسن و سنبل در دست باد صبا وپیوست باد شمال باشد. بهتر چهره تر و تازه حاجت بسرخاب و غازه ندارد. با قامت زیبا احتیاج بدیبق ودیبا نیست. منظور این است که خاطر بسیار طالب است که از خطوط شما کشف اسرار و درک اخبار شود. اگر فلان مثل الف هیچ ندارد مخلصان دیگر دارید که مثل شین هم نقطه دارند و هم دندانه و هم دایره.
من چه در پای تو ریزم که سزای تو بود
سر نه چیزی است که شایسته پای تو بود
اما زر هست، بحمدالله تعالی والسلام.