حکایت شماره ۱: در کرامات وی کی بعضی در حال حیات برزفان مبارک او رفته است و بعد از وفات وی دیدهاند
حکایت شماره ۲: حکایت از اشرف ابوالیمانی شنیدم که او نقل کرد از ...
حکایت شماره ۳: از پیرزین الطایفه عمر شوکانی شنودم که او گفت که ...
حکایت شماره ۴: شیخ بوالقسم روباهی مرید شیخ ما بود و مقدم ده ...
حکایت شماره ۵: در ابتداء حالت شیخ قدس الله روحه العزیز مستورۀ ...
حکایت شماره ۶: از اشرف بوالیمان شنودم که او گفت از شیخ حسن ...
حکایت شماره ۷: در آن وقت کی شیخ به مجاهدت و ریاضت مشغول بود بیک ...
حکایت شماره ۸: شیخ بوالفضل شامی مردی سخت عزیز و بزرگوار بوده است ...
حکایت شماره ۹: و بعد از وفات شیخ بروزی چند یکی از بزرگان شیخ را ...
حکایت شماره ۱۰: از جدم شیخ الاسلام ابوسعد شیخ رحمه الله روایت ...
حکایت شماره ۱۱: شیخ مهد بارودی مردی عزیز و بزرگوار بوده است و ...
حکایت شماره ۱۲: از تاج الاسلام ابوسعد بن محمد السمعانی شنودم در ...
حکایت شماره ۱۳: حکیم محمد الابیوردی گفت به نزدیک ما مردی عظیم ...
حکایت شماره ۱۴: ازخواجه امام ظهیر الدین اسعد قشیری شنیدم، کی ...
حکایت شماره ۱۵: خواجه امام ابوالمعالی قشیری گفت: بعد از وفات شیخ ...
حکایت شماره ۱۶: خواجه ناصر پسر شیخ ما قدس الله روحه العزیز در ...
حکایت شماره ۱۷: امام ابوبکر محمدبن احمد الواعظ السرخسی گفت کی از ...
حکایت شماره ۱۸: در آن وقت کی سلطان سنجررا به سمرقند کفار خطا ...
حکایت شماره ۱۹: اوحد الطایفه محمدبن عبدالسلام از مولا زادگان جد ...
حکایت شماره ۲۰: بدانکه کراماتی کی بعد ازوفات شیخ ما قدس الله ...