shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
shahname picture
وحشی بافقی

وحشی بافقی

كمال‌الدین‌ بافقی‌ متخلص‌ به‌ وحشی‌ از شعرای‌ زبردست قرن دهم است‌. وی‌ در اواسط نیمهٔ اول قرن دهم در بافق‌ به دنیا آمد و تحصیلات‌ مقدماتی‌ خود را در زادگاهش‌ طی کرد. او در مدت عمر مانند خواجهٔ شیراز از مسافرتهای دور و دراز احتراز می‌جست و جز به کاشان و عراق سفر نکرد. وحشی‌ بافقی‌ در حدود سال‌ ۹۹۹ هجری‌ قمری ‌درگذشت. مزار وی در محلهٔ سر برج یزد در برابر مزار شاهزاده فاضل، برادر امام هشتم قرار دارد. آثار باقیماندهٔ وی عبارتند از دیوان اشعار، مثنوی خلد برین، مثنوی ناظر و منظور و مثنوی فرهاد و شیرین که این آخری به علت فوت وی ناتمام ماند و قرنها پس از او وصال شیرازی آن را به اتمام رساند.

تولد:بافق

تاریخ تولد:940

وفات:نامشخص

تاریخ وفات:999

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
ز
س
ش
ص
ط
ظ
غ
ف
ق
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ

شماره ۲: کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را

شماره ۳: راندی ز نظر، چشم بلا دیده ما را

شماره ۴: چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را

شماره ۵: تازه شد آوازه خوبی ، گلستان ترا

شماره ۶: من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

شماره ۷: طی زمان کن ای فلک ، مژده وصل یار را

شماره ۸: خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را

شماره ۹: نرخ بالا کن متاع غمزه غماز را

شماره ۱۰: نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را

شماره ۱۱: بار فراق بستم و ، جز پای خویش را

شماره ۱۲: عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را

شماره ۱۳: منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را

شماره ۱۴: چیست قصد خون من آن ترک کافر کیش را

شماره ۱۵: هست امید قوتی بخت ضعیف‌حال را

شماره ۱۶: بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا

شماره ۱۷: بر قول مدعی مکش ای فتنه‌گر مرا

شماره ۱۸: ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا

شماره ۱۹: خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را

شماره ۲۰: ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را

شماره ۲۱: کس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا

شماره ۲۲: سد حیف از محبت بیش از قیاس ما

شماره ۲۳: بسیار گرم پیش منه در هلاک ما

شماره ۲۴: از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما

شماره ۲۵: ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما

شماره ۲۶: دلم را بود از آن پیمان‌گسل امید یاری‌ها

شماره ۲۷: پاک ساز از غیر دل ، وز خود تهی شو چون حباب

شماره ۲۸: قصه می خوردن شبها و گشت ماهتاب

شماره ۲۹: شد یار به اغیار دل آزار مصاحب

شماره ۳۰: گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب

شماره ۳۱: مژده وصل توام ساخته بیتاب امشب

شماره ۳۲: ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب

شماره ۳۳: کسی خود جان نبرد از شیوه چشم فسون‌سازت

شماره ۳۴: این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست

شماره ۳۵: یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست

شماره ۳۶: لطف پنهانی او در حق من بسیار است

شماره ۳۷: در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است

شماره ۳۸: بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است

شماره ۳۹: تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است

شماره ۴۰: خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است

شماره ۴۱: عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است

شماره ۴۲: طراز سبزه بر گلشن عذار خوش است

شماره ۴۳: خوار می‌کن ، زار می‌کش، منتت بر جان ماست

شماره ۴۴: امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست

شماره ۴۵: یار ما بی رحم یاری بوده است

شماره ۴۶: ابر است و اعتدال هوای خزانی است

شماره ۴۷: در دل همان محبت پیشینه باقی است

شماره ۴۸: ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست

شماره ۴۹: به جور، ترک محبت خلاف عادت ماست

شماره ۵۰: گرد آن خانه بگردم که در او خلوت تست

شماره ۵۱: بهر دلم که درد کش و داغدار تست

شماره ۵۲: وداع جان و تنم استماع رفتن تست

شماره ۵۳: بگذشت دور یوسف و دوران حسن تو ست

شماره ۵۴: ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست

شماره ۵۵: بگذران دانسته از ما گر ادایی سر زده‌ست

شماره ۵۶: از نظر افتاده یاریم مدت‌ها شدست

شماره ۵۷: هنوز عاشقی‌و دلرباییی نشدست

شماره ۵۸: بازم زبان شکر به جنبش درآمدست

شماره ۵۹: خوش صید غافلی به سر تیر آمده‌ست

شماره ۶۰: ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست

شماره ۶۱: از تو همین تواضع عامی مرا بس است

شماره ۶۲: آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست

شماره ۶۳: خود رنجم و خود صلح کنم عادتم اینست

شماره ۶۴: آنکس که مرا از نظر انداخته اینست

شماره ۶۵: ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست

شماره ۶۶: مشورت با غمزه چشمت را پی تسخیر کیست

شماره ۶۷: یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟

شماره ۶۸: بسته بر فتراک و می‌پرسد که صیاد تو کیست

شماره ۶۹: ای دیده ، دشتبان نگاهت به راه کیست

شماره ۷۰: تا قسمتم ز میکده آرزوی کیست

شماره ۷۱: مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست

شماره ۷۲: ای همنفسان بودن و آسودن ما چیست

شماره ۷۳: همرهی با غیر و از من احتراز از بهر چیست

شماره ۷۴: کوچنان یاری که داند قدر اهل درد چیست

شماره ۷۵: قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست

شماره ۷۶: باز این عتاب و شیوه عاشق‌‌گداز چیست

شماره ۷۷: زهر در چشم و چین بر ابرو چیست

شماره ۷۸: خنده‌ات برما و بر داغ دل درمانده چیست

شماره ۷۹: مست آمدی که موجب چندین ملال چیست

شماره ۸۰: وصلم میسر است ولی بر مراد نیست

شماره ۸۱: سوز تب فراق تو درمان‌پذیر نیست

شماره ۸۲: کس به بزم دلبران از دور گردان پیش نیست

شماره ۸۳: دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

شماره ۸۴: وقت برقع ز رخ کشیدن نیست

شماره ۸۵: جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست

شماره ۸۶: یک التفات ز فرماندهان نازم نیست

شماره ۸۷: چه لطف‌ها که در این شیوه نهانی نیست

شماره ۸۸: طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست

شماره ۸۹: تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست

شماره ۹۰: عاشق یکرنگ را یار وفادار هست

شماره ۹۱: پر گشت دل از راز نهانی که مرا هست

شماره ۹۲: می‌نماید چند روزی شد که آزاریت هست

شماره ۹۳: بردری ز آمد شد بسیار آزاریم هست

شماره ۹۴: قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست

شماره ۹۵: می‌توانم بود بی تو تاب تنهاییم هست

شماره ۹۶: شکفتگیش چو هر روز نیست حالی هست

شماره ۹۷: تو جفاکن که از اینسوی وفاداری هست

شماره ۹۸: اسیر جلوه هر حسن عشقبازی هست

شماره ۹۹: از عرض نیازم چه بلا بی‌خبرش داشت

شماره ۱۰۰: از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت

شماره ۱۰۱: رسید و آن خم ابرو بلند کرد و گذشت

شماره ۱۰۲: ز پیش دیده تا جانان من رفت

شماره ۱۰۳: به طوف کعبه من خاکسار خواهم رفت

شماره ۱۰۴: گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت

شماره ۱۰۵: ناز برگیرد کمان در وقت ترکش بستنت

شماره ۱۰۶: گرد سر تو گردم و آن رخش راندنت

شماره ۱۰۷: تو منکری ولیک به من مهربانیت

شماره ۱۰۸: نوید آشنایی می‌دهد چشم سخن‌گویت

شماره ۱۰۹: هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد

شماره ۱۱۰: هجران رفیق بخت زبون کسی مباد

شماره ۱۱۱: تا ابد دولت نواب ولی سلطان باد

شماره ۱۱۲: خوش نیست هرزمان زدن از جور یار داد

شماره ۱۱۳: عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد

شماره ۱۱۴: باده کو تا خرد این دعوی بیجا ببرد

شماره ۱۱۵: غمزه او حشر فتنه به هر جا ببرد

شماره ۱۱۶: شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد

شماره ۱۱۷: خواهم آن عشق که هستی ز سر ما ببرد

شماره ۱۱۸: دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد

شماره ۱۱۹: به زیر لب حدیث تلخ کـآن بیدادگر دارد

شماره ۱۲۰: به تنگ آمد دلم یک خنجر کاری طمع دارد

شماره ۱۲۱: چشم او قصد عقل و دین دارد

شماره ۱۲۲: جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد

شماره ۱۲۳: کار خوبی نه بگفت دگران باید کرد

شماره ۱۲۴: خوش آن نیاز که رفع حیا تواند کرد

شماره ۱۲۵: کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد

شماره ۱۲۶: چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد

شماره ۱۲۷: دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد

شماره ۱۲۸: تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد

شماره ۱۲۹: هر چند ناز کردی ، نیازم زیاده شد

شماره ۱۳۰: هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد

شماره ۱۳۱: مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد

شماره ۱۳۲: ملول از زهد خویشم ساکن میخانه خواهم شد

شماره ۱۳۳: اینست کزو رخنه به کاشانه من شد

شماره ۱۳۴: خوش آن کو غنچه سان با گلعذاری همنشین باشد

شماره ۱۳۵: گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد

شماره ۱۳۶: به راز عشق زبان در میان نمی‌باشد

شماره ۱۳۷: دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود

شماره ۱۳۸: امروز ناز را به نیازم نظر نبود

شماره ۱۳۹: چو شمع شب همه شب سوز و گریه زانم بود

شماره ۱۴۰: ماه من گفتم که با من مهربان باشد، نبود

شماره ۱۴۱: مرغ ما دوش سراینده بستانی بود

شماره ۱۴۲: آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود

شماره ۱۴۳: بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود

شماره ۱۴۴: آن مستی تو دوش ز پیمانه که بود

شماره ۱۴۵: دوش در کویی عجب بی لطفیی در کار بود

شماره ۱۴۶: با غیر دوش اینهمه گردیدنش چه بود

شماره ۱۴۷: چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود

شماره ۱۴۸: چندین عنایت از پی چندین جفا چه بود

شماره ۱۴۹: دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود

شماره ۱۵۰: زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود

شماره ۱۵۱: هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود

شماره ۱۵۲: یک ره سؤال کن گنه بی‌گناه خود

شماره ۱۵۳: مرا وصلی نمی‌باید من و هجر و ملال خود

شماره ۱۵۴: نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد

شماره ۱۵۵: ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند

شماره ۱۵۶: بتان که اهل تعلق به قید شان بندند

شماره ۱۵۷: لب بجنبان که سر تنگ شکر بگشاید

شماره ۱۵۸: خرم دل آن کس که ز بستان تو آید

شماره ۱۵۹: نزدیک ما سگان درت جا نمی‌کنند

شماره ۱۶۰: گر دیده به دریوزه دیدار نیاید

شماره ۱۶۱: گرچه می‌دانم که می‌رنجی و مشکل می‌شود

شماره ۱۶۲: شهر، بیم است کزین حسن پرآشوب شود

شماره ۱۶۳: شکل مستانه و انکار شرابش نگرید

شماره ۱۶۴: این دل که دوستی به تو خون خواره می‌کند

شماره ۱۶۵: گر ریخت پر عقابی ، فر هما بماند

شماره ۱۶۶: المنةلله که شب هجر سر آمد

شماره ۱۶۷: یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد

شماره ۱۶۸: آنکس که دامن از پی کین تو بر زند

شماره ۱۶۹: بازم غم بیهوده به همخانگی آمد

شماره ۱۷۰: ملک دل را سپه ناز به یغما آمد

شماره ۱۷۱: اغیار را آسان کشد عاشق چو ترک جان کند

شماره ۱۷۲: خوش آن روزی که زنجیر جنون بر پای من باشد

شماره ۱۷۳: در اول عشق و جنون آهم ز گردون بگذرد

شماره ۱۷۴: نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید

شماره ۱۷۵: هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد

شماره ۱۷۶: غم هجوم آورده می‌دانم که زارم می‌کشد

شماره ۱۷۷: کجا در بزم او جای چو من دیوانه‌ای باشد

شماره ۱۷۸: باغ ترا نظارگیانی که دیده‌اند

شماره ۱۷۹: عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفته‌اند

شماره ۱۸۰: پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد

شماره ۱۸۱: کسی کز رشک من محروم از آن پیمان شکن گرید

شماره ۱۸۲: کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد

شماره ۱۸۳: پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

شماره ۱۸۴: غلام عشق حاشا کز جفای یار بگریزد

شماره ۱۸۵: در آن دیار که هجران بود حیات نباشد

شماره ۱۸۶: هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد

شماره ۱۸۷: آیینه جمال ترا آن صفا نماند

شماره ۱۸۸: هرکه یار ماست میل کشتن ما می‌کند

شماره ۱۸۹: ما را به سوی خود خم موی تو می‌کشد

شماره ۱۹۰: دوش اندک شکوه‌ای از یار می‌بایست کرد

شماره ۱۹۱: سرخی‌ای کان ز نی تیر تو پیدا باشد

شماره ۱۹۲: می‌کشم زان تند خو گر صد تغافل می‌کند

شماره ۱۹۳: هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد

شماره ۱۹۴: آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد

شماره ۱۹۵: دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمی‌داند

شماره ۱۹۶: کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند

شماره ۱۹۷: که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید

شماره ۱۹۸: شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید

شماره ۱۹۹: ز کار بسته ما عقده حرمان که بگشاید

شماره ۲۰۰: سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید

شماره ۲۰۱: مگر من بلبلم کز گفتگوی گل زبان بندد

شماره ۲۰۲: چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد

شماره ۲۰۳: در راسته ناز فروشان که بتانند

شماره ۲۰۴: ما را دو روزه دوری دیدار می‌کشد

شماره ۲۰۵: خونخواره راهی می‌روم تا خود به پایان کی رسد

شماره ۲۰۶: عشق کو تا شحنه حسرت به زندانم کشد

شماره ۲۰۷: درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد

شماره ۲۰۸: دلم خود را به نیش غمزه‌ای افکار می‌خواهد

شماره ۲۰۹: جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد

شماره ۲۱۰: آه شراره بارم کان از درون برآمد

شماره ۲۱۱: کی اهل دل به کام خود از دوستان برند

شماره ۲۱۲: ز عشق من به تو اغیار بدگمان شده‌اند

شماره ۲۱۳: یاران خدای را به سوی او گذر کنید

شماره ۲۱۴: سرت از غرور خوبی به کسی فرو نیاید

شماره ۲۱۵: روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید

شماره ۲۱۶: تو خون به کاسه من کن که غیرتاب ندارد

شماره ۲۱۷: به لب بگوی که آن خنده نهان نکند

شماره ۲۱۸: چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

شماره ۲۱۹: پرسیدن حال دل ریشم بگذارید

شماره ۲۲۰: آیین دستگیری ز اهل جهان نیاید

شماره ۲۲۱: که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید

شماره ۲۲۲: روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر

شماره ۲۲۳: دل و طبع خویش را گو که شوند نرم خوتر

شماره ۲۲۴: آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر

شماره ۲۲۵: گو حرمت خود، ناصح فرزانه نگه دار

شماره ۲۲۶: جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر

شماره ۲۲۷: عزلت ما شده سر تاسر دنیا مشهور

شماره ۲۲۸: شده‌ام سگ غزالی که نگشته رام هرگز

شماره ۲۲۹: مست آن ترک به کاشانه من بود امروز

شماره ۲۳۰: دوش پر عربده‌ای بود و نه آنست امروز

شماره ۲۳۱: ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز

شماره ۲۳۲: وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز

شماره ۲۳۳: گرچه دوری می‌کنم بی‌صبر و آرامم هنوز

شماره ۲۳۴: هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز

شماره ۲۳۵: شرح ضعفم از سگان آستان خود بپرس

شماره ۲۳۶: مغرور کسی به که درت جا نکند کس

شماره ۲۳۷: ای دل به بند دوری او جاودانه باش

شماره ۲۳۸: عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش

شماره ۲۳۹: تن اگر نبود ز نزدیکان چو شد گو دور باش

شماره ۲۴۰: ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش

شماره ۲۴۱: روزی این بیگانگی بیرون کند از خوی خویش

شماره ۲۴۲: کردیم نامزد به تو نابود و بود خویش

شماره ۲۴۳: در مانده‌ام به درد دل بی علاج خویش

شماره ۲۴۴: بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش

شماره ۲۴۵: ما در مقام صبر فشردیم گام خویش

شماره ۲۴۶: تو و هر روز و بزم عشرت خویش

شماره ۲۴۷: ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش

شماره ۲۴۸: الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش

شماره ۲۴۹: مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش

شماره ۲۵۰: کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش

شماره ۲۵۱: با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش

شماره ۲۵۲: بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش

شماره ۲۵۳: بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش

شماره ۲۵۴: نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص

شماره ۲۵۵: تکیه کردم بر وفای او غلط کردم، غلط

شماره ۲۵۶: بی رخ جان‌پرور جانان مرا از جان چه حظ

شماره ۲۵۷: قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ

شماره ۲۵۸: به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ

شماره ۲۵۹: شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف

شماره ۲۶۰: مستغنی است از همه عالم گدای عشق

شماره ۲۶۱: مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ

شماره ۲۶۲: تو زمن پرس قدر روز وصال

شماره ۲۶۳: کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم

شماره ۲۶۴: دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم

شماره ۲۶۵: تا چند به غمخانه حسرت بنشینم

شماره ۲۶۶: برزن ای دل دامن کوشش که کاری کرده‌ام

شماره ۲۶۷: هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم

شماره ۲۶۸: سحر کجاست که فراش جلوه‌گاه توام

شماره ۲۶۹: ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

شماره ۲۷۰: عشق ما پرتو ندارد ما چراغ مرده‌ایم

شماره ۲۷۱: من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می‌کردم

شماره ۲۷۲: نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم

شماره ۲۷۳: به آنکه بر سرلطفی مکش ز منت خویشم

شماره ۲۷۴: شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم

شماره ۲۷۵: این بس که تماشایی بستان تو باشم

شماره ۲۷۶: بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم

شماره ۲۷۷: دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم

شماره ۲۷۸: مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار افتم

شماره ۲۷۹: آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم

شماره ۲۸۰: می‌توانم که لب از آب خضر تر نکنم

شماره ۲۸۱: ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم

شماره ۲۸۲: ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم

شماره ۲۸۳: مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم

شماره ۲۸۴: نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم

شماره ۲۸۵: چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم

شماره ۲۸۶: در آغاز محبت گر وفا کردی چه می‌کردم

شماره ۲۸۷: دارد که چون تو پادشهی بنده‌ات شوم

شماره ۲۸۸: ز کوی آن پری دیوانه رفتم

شماره ۲۸۹: خوشست آن مه به اغیار آزمودم

شماره ۲۹۰: از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم

شماره ۲۹۱: انجام حسن او شد پایان عشق من هم

شماره ۲۹۲: دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم

شماره ۲۹۳: از تندی خوی تو گهی یاد نکردم

شماره ۲۹۴: ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم

شماره ۲۹۵: همخواب رقیبانی و من تاب ندارم

شماره ۲۹۶: منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم

شماره ۲۹۷: چون طفل اشک پرده در راز نیستم

شماره ۲۹۸: در آن مجلس که او را همدم اغیار می‌دیدم

شماره ۲۹۹: دلی و طاقت سد آه آتشین دارم

شماره ۳۰۰: در راه عشق با دل شیدا فتاده‌ایم

شماره ۳۰۱: از بهر چه در مجلس جانانه نباشم

شماره ۳۰۲: جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم

شماره ۳۰۳: برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم

شماره ۳۰۴: مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام

شماره ۳۰۵: صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم

شماره ۳۰۶: کی بود کز تو جان فکاری نداشتم

شماره ۳۰۷: آتش به جگر زان رخ افروخته دارم

شماره ۳۰۸: چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم

شماره ۳۰۹: دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم

شماره ۳۱۰: جانا چه واقعست بگو تا چه کرده‌ایم

شماره ۳۱۱: من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌کنم

شماره ۳۱۲: گو جان ستان از من که من تن در بلای او دهم

شماره ۳۱۳: صد دشنه بر دل می‌خورم وز خویش پنهان می‌کنم

شماره ۳۱۴: آورده اقبالم دگر تا سجده این در کنم

شماره ۳۱۵: کاری مکن که رخصت آه سحر دهم

شماره ۳۱۶: ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم

شماره ۳۱۷: نه من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز کین هم

شماره ۳۱۸: دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم

شماره ۳۱۹: یک همدم و همنفس ندارم

شماره ۳۲۰: چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم

شماره ۳۲۱: در بزم وصل اگر چه همین در میان منم

شماره ۳۲۲: به دل دیرین بنایی بود کندم

شماره ۳۲۳: به استغنات میرم سرو استغنا بلند من

شماره ۳۲۴: آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن

شماره ۳۲۵: هست هنوز ماه من چشم و چراغ دیگران

شماره ۳۲۶: من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن

شماره ۳۲۷: ای قامت تو جلوه ده شیوه‌های حسن

شماره ۳۲۸: مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن

شماره ۳۲۹: رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

شماره ۳۳۰: مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن

شماره ۳۳۱: اینچنین گر جانب اغیار خواهی داشتن

شماره ۳۳۲: شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان

شماره ۳۳۳: تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من

شماره ۳۳۴: چه کم می‌گردد از حشمت بلاگردان نازم کن

شماره ۳۳۵: پیش تو بسی از همه کس خوارترم من

شماره ۳۳۶: آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان

شماره ۳۳۷: ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن

شماره ۳۳۸: نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان

شماره ۳۳۹: فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن

شماره ۳۴۰: ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن

شماره ۳۴۱: زین سان که تند می‌گذرد خوش‌خرام من

شماره ۳۴۲: به دست آور بتی جان بخش و عیش جاودانی کن

شماره ۳۴۳: گهی از بزم بر می‌خیز و طرف بام جا می‌کن

شماره ۳۴۴: می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این

شماره ۳۴۵: ز کویت رخت بربستم نگاهی زاد راهم کن

شماره ۳۴۶: ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

شماره ۳۴۷: تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو

شماره ۳۴۸: دلا عزم سفر دارم از آن در گفتم آگه شو

شماره ۳۴۹: آمده نو به شحنگی در دلم آرزوی تو

شماره ۳۵۰: یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو

شماره ۳۵۱: ترسم جنون غالب شود طغیان کند سودای تو

شماره ۳۵۲: گرچه کردم ذوق‌ها از آشنایی‌های او

شماره ۳۵۳: میان مردمانم خوار کردی عزت من کو

شماره ۳۵۴: دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو

شماره ۳۵۵: شد بی‌حساب کشور جانها خراب از او

شماره ۳۵۶: سد خانه دین سوخت به هر رهگذر از تو

شماره ۳۵۷: می‌روم نزدیک و حال خویش می‌گویم به او

شماره ۳۵۸: منفعل دل خودم چند کشد جفای تو

شماره ۳۵۹: آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او

شماره ۳۶۰: با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو

شماره ۳۶۱: تند سویم به غضب دید که برخیز و برو

شماره ۳۶۲: خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده

شماره ۳۶۳: گرفته رنگ ز خون دلم چو لاله پیاله

شماره ۳۶۴: هجر خدایا بس است زود وصالی بده

شماره ۳۶۵: صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده

شماره ۳۶۶: لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه

شماره ۳۶۷: گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مانده

شماره ۳۶۸: ناوکت بر سینه این ناتوان آمد همه

شماره ۳۶۹: بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه

شماره ۳۷۰: در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه

شماره ۳۷۱: قلب سپه ماست به یک حمله شکسته

شماره ۳۷۲: آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه

شماره ۳۷۳: سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده‌ای

شماره ۳۷۴: شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کرده‌ای

شماره ۳۷۵: خواهد دگر به دامگهی بال بسته‌ای

شماره ۳۷۶: مردمی فرموده جا در چشم گریان کرده‌ای

شماره ۳۷۷: سبوی باده‌ای گویا به هر پیمانه‌ای خوردی

شماره ۳۷۸: من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی

شماره ۳۷۹: چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری

شماره ۳۸۰: جایی روم که جنس وفا را خرد کسی

شماره ۳۸۱: چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی

شماره ۳۸۲: چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی

شماره ۳۸۳: گر طی کنم طریق ادب را چه می‌کنی

شماره ۳۸۴: چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدی

شماره ۳۸۵: چه دیدی ای که هرگز بد نبینی

شماره ۳۸۶: آتشی در جان ما افروختی

شماره ۳۸۷: من و از دور تماشای گلستان کسی

شماره ۳۸۸: ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی

شماره ۳۸۹: مرا زد راه عشق خردسالی

شماره ۳۹۰: خوش است چشم به چشم تو و نگاه نهانی

شماره ۳۹۱: کردم از سجده راه تو جبین آرایی

شماره ۳۹۲: چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی

شماره ۳۹۳: ای جوان ترک وش میر کدامین لشکری

شماره ۳۹۴: از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی

شماره ۳۹۵: بکش زارم چه دایم حرف از آزار می‌گویی

شماره ۳۹۶: ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای

شماره ۳۹۷: ای مرغ سحر حسرت بستان که داری